علی جونمعلی جونم، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
آویسا جونمآویسا جونم، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

فرشته های خونمون علی و آویسا

6 روز تا تولد آویسا خانم

دخملم..پاره تنم..!! 6 روز دیگه میاد بغلم... یعنی خدابخواد 5 خرداد 94 زمینی میشه...   دخترم اسم نازتو همون هفته ای که معلوم شد جنسیتت دخمل طلاست من و بابایی انتخاب کردیم... یعنی اصلش پیشنهاد اسم از جانب من بود و بابایی هم خوشش اومد.. فقط رو این اسم با هم توافق داشتیم..   "آویسا" به معنی مانند آب هستش..یعنی دختری  به زلالی و پاکی آب . دختر گلم! تولدت نزدیکه عزیزم...به خواست خدا تو میای و با اومدنت زندگیمون قشنگتر میشه... زندگی چهارنفره مون:"من و بابایی و علی جون و آویسا جون" ...
29 ارديبهشت 1394

پسمل با محبتم....

پسرم قند و عسلم...مامان فدای دل پاکت بشه که اینقدر مهربونی...عزیزززززم   علی جونم الان بیصبرانه منتظر نی نی مونه که صحیح و سالم به دنیا بیاد و با اون دل پاک و معصومش واسه سلامتیش دعا میکنه.. پسرکم هر شب قبل خواب دستاشو رو به آسمون خدا میگیره و میگه: خدا جون! گلباقالی( منظورش نی نیمونه که صداش میکنه گلباقالی ) و مامان و بابا و خودم رو سالم و خوب نگه دار...   پریشب داشتیم با هم شام میخوردیم...علی جونم سر سفره غذا کنار خودش یه جای خالی گذاشته بود..همش میگفت مامانی بابایی اینجا جای گلباقالیه!!!  اینجا نشینین.. با چنان جدیتی میگفت که من و باباش هم جرئت نکردیم جای گلباقالی بشینیم...   عل...
25 ارديبهشت 1394
1